ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 26 ساله )

با سلام. نزدیک ده سال هست که ازدواج کردم. یک پسر۷ساله دارم. تا وقتی با همسرم تنهاییم مشکلی نیست ولی وقتی بریم خونه مامان جون نسبتا محترمش برگردیم دعوا میشه. گاهی اوقات با یه تلفن مادرشوهرم خیلی آدم پستی میشه. دیگه خسته شدم به من میگه توی خونه من جادو کردی در حالی که من یه آدم تحصیل کردم و کلا توی این باغها نیستم. هر روز یه حرف جدید حتی به نوع لباسام هم گیر میدن به همسرم گفته به اون بگو لباسهای خوب نپوشه. نخر براش پررو میشه. یعنی تا این حد از دست شوهرم عصبی ام. زبون نداره از من دفاع کنه کلی بلا سرم آوردن مجال گفتن نیست چیکار شون کنم؟ خسته شدم. با قرص خودم رو نگه داشتم. بزرگترین مشکل من این که همسرم نمیتونه از من دفاع کنه چیکار کنم؟ ممنون


مشاور (خانم قربانی)

سلام و احترام خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون. من هم خداقوت میگویم.
از رفتارهای مادرشوهرتان بسیار ناراحت هستید و از اینکه همسرتان نمیتواند در مقابل او بایستد ، از وی نیز ناراحت و ازرده خاطر هستید.
دوست عزیز، نمیدانم ریشه اختلاف و یا شروع ان در چیست، اما در هر حال اگر خود را و زندگی تان را دوست دارید ، باید این مسئله را به شکل اساسی حل نمایید. راه چاره ان نیز چیزی نیست جز محبت نامشروط به خانواده همسرتان . میدانم برایتان سخت است و با وجود اتفاقاتی که افتاده حتی تحمل انها نیز برایتان ممکن نیست ولی اگر عاقلانه بنگرید، خواهید دید که سود این محبت  جز به خودتان به هیچ کس باز نمیگردد. منهای رفتار بزرگوارانه که برای تعالی انسان لازم است، دنیای روانشناسی نیز احترام به اطرافیان و نزدیکان را سبب ارامش روان میداند مخصوصا که شما با یک مرد ایرانی زندگی میکنید و او به شدت به والدینش دل بسته است. توصیه میکنم با یک تحلیل سود و زیان، حتی شده برای امتحان، یکباره اشتباهات و کاستی های خانواده همسر مخصوصا مادرشوهرتان را ببخشید و با انان همانند والدین خود برخورد نمایید. ایشان را از صمیم قلب دوست داشته باشید، احترام بگذارید و برایشان هدیه بخرید. در کنار اندکی صبوری، خواهید دید که هم رفتار همسرتان و هم مادرشوهرتان به نفع شما تغییر خواهد کرد.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید.